دلواپسی


باران که می گیرد، دلم می خواهد کنار پنجره سرم را بروی شانه های صندلی لهستانی بگذارم و زمزمه کنم: این رد پای رویای کودکی است/ که می داند/ خستگان باران خورده را روزی/آن سوی دبستان آب و الفبای نان / و علاقه به بابای نیامده، خواهد دید/. او می داند این آسمان خاموش/ کی از هق هق یتبمان بی ترانه/ خواهد بارید ................

سید ! این روزها هوای دلمان را ابری کردی


پ.ن : از تکرار جمله : برایش دعا کنید ...بیزارم.بیزار

پ.ن:  سید علی صالحی سکته دوم را هم دست به سر کرد. این بار هم به خیر گذشت.

بس که سیگار را با سیگار .....


مرگ بازی


همیشه از جایی شروع می شود که انتظارش را نداری.

یک مرتبه به خودت می آیی و می بینی وسط خاطره ای افتاده ای که تمام روزهای گذشته خواسته ای فراموشش کنی.

هرچه با خودت تکرار می کنی که همه چیز تمام شده و دلیلی برای یاد آوردنش وجود ندارد، باز یک روز با بهانه ای حتی کوچک، خودش را از گوشه ذهنت بیرون می کشد و هجوم می آورد به گذر دقیقه های آن روزت.

مرگ بازی/ پدرام رضایی زاده/ نشر چشمه.

به بهانه تولد آل پاچینو


 



اگر تو شیطان بودی و من وکیل مدافع ،

نوشیدن یک فنجان " قهوه چینی" در " یک بعدازظهر سگی"  به همراه تو  و طراحی سناریو " قتل منصفانه" با " بوی خوش زن"  چه لذتی داشت !!!


(25 آوریل، سالگرد تولد آل پاچینو)

 

 -----------------------------


وکیل مدافع شیطان (1997)

قهوه چینی  (2000)

بعد ازظهر سگی (1975)

بوی خوش زن (1992)

قتل منصفانه (2008)