همیشه از جایی شروع می شود که انتظارش را نداری.
یک مرتبه به خودت می آیی و می بینی وسط خاطره ای افتاده ای که تمام روزهای گذشته خواسته ای فراموشش کنی.
هرچه با خودت تکرار می کنی که همه چیز تمام شده و دلیلی برای یاد آوردنش وجود ندارد، باز یک روز با بهانه ای حتی کوچک، خودش را از گوشه ذهنت بیرون می کشد و هجوم می آورد به گذر دقیقه های آن روزت.
مرگ بازی/ پدرام رضایی زاده/ نشر چشمه.
سلام
بهترین ها
این بازی لذت بخش میشه وقتی وسط خاطره ای باشی که دوست داشتی به یاد بیاوری و فراموشش کرده بودی..
به طرز عجیبی وصف حال ثانیه های منه...جالب بود.
سلام، به این حس می گویند" کنه"