ظلم زنگوله به گردن ندارد.

معیرالممالک در شرح سفر خود به اروپا در سال 1900 ( آغاز قرن بیستم ) مینویسد که یک روز به مرکز صحیه پاریس رفته است در نویی، برای معاینه (چک آپ)، آنجا حکیم وقتی دریافته که او و همه خانواده اش قبل از غذا دست خود را می شویند از او پرسیده آیا نوکر و کلفت و خدمه را هم یاد داده یی که حفظ الصحه را رعایت کنند، معیر به فکر می رود، حکیم که جواب خود را گرفته به او نصیحتمی کند میکروب زنگوله به گردن ندارد که وقتی می آید خبرت کند، بی صدا و بی خبر می رسد.

در پایان شرح حادثات آن روز، معیر در کتابچه سفر می نویسد:

 

(به گمانم ظلم هم همین طور باشد، زنگوله به گردن ندارد. همین طور بی خبر می آید و گردن گیرت   می شود. مسری هم هست؛ از تو به خدمتکار سرایت می کند از آنها به رعیت و طواف و علاف، آنها هم با خودشان حمل می کنند به خانه... سر منزل و همسر داد می کشند و برای طفلان تربیت نشده کمربند می گشایند و وقتی در قیلوله اند طفلان این میکروب غظلمف را می برند در کوچه سنگ برمی دارند و به سگ بیچاره می زنند)



مسعود بهنود-روزنامه اعتماد- 17 شهریور 1388

angry


پاچه هایتان را بالا بزنید.

امروز سگی از حوالی اخلاقمان گذر کرده.

مونیکا بلوچی

  

               

 

 

ببخشید حاج آقا ، یه سوال داشتم. عاشق مونیکا بلوچی شدن اشکال شرعی داره؟

- البته. ولی نه برای آقایون!

گاهی سر و ته این زندگی به یک بلیط اتوبوس هم نمی ارزه.

........

مادرم،

خواب دیده بود

پسرش تیر خورده است.

بیدارکه شدم

گلوله ایی گلویم را دریده بود.

Au revoir Monsieur

 

 

کسی می گفت : شکی نیست  اگر رضا سیدحسینی را از زیر بنای بلند ادبیات فرانسه در ایران بیرون بکشیم، فرو می ریزد، اما دیروز من تنها به استقبال کامو و سارتر از او درآن دنیا فکر می کردم.

صبا به تهنیت پیرمیفروش آمد که موسم طرب وعیش ونازونوش آمد

                          

 

 

خداوندا!

در این سال ما را ازمکر بدکاران، بدخواهان وتنگ نظران در امان بدار و دلی به وسعت دریا برما عطا کن.

گره کور

 

وقتی یه چیزی علاقه مند شدی ، بهش دودستی چسبیدی و در اون حل شدی یعنی روحت بهش گره خورده.

در اینگونه مواقع احتیاط واجب حکم میکند از گره ای استفاده کنید که روزی برای باز کردنش مجبور به استفاده از دندان نشوید!! 

 

Confess In Birthday

 

شنبه ها رو دوست ندارم، حتی اگر روز تولدم باشه.

اندر حکایت آدمها و کافئین

بر اساس آخرین تحقیقات ، انسانها و ارتباط بین آنها با خواص و مضرات کافئین شباهت زیادی دارند و تعدادی از دانشمندان بر این باورند که احتمالاً خون همان کافئین قرمز است که در رگهای انسان جاریست!!

به عنوان مثال ، شما در مواجه با بعضی از آدمها به سرعت جذب آنها میشوید اما بعد ازمدتی همین آدمها به دستگاه اعصاب مرکزی شما راه یافته و محرک سیستم اعصاب شما می شوند و در اصطلاح هنری روی اعصاب شما پاتیناژ( یا همان حرکات موزون) میروند.

همینطور در دیدار با عده ایی ، اشتهای شما کاهش یافته و در موارد شدیدتر موجب تهوع ، تشنج و اجابت مزاج میشوند . عوارض جانبی ارتباط با این دسته، اضطراب و بی خوابی است لذا توصیه میشود در صورت احساس بروز تحریک یا حساسیت ، رابطه با آنها قطع گردد.

ملاقات با دسته ایی از انسانها سبب ناهمانگی و بالا رفتن ضربان قلب میگردد و در موارد شدیدتربه بیهوشی طرف مقابل ختم میگردد . این علائم در مردان بیشتر از زنان در زمان برخورد با جنس مخالف خوش  آب و رنگ مشاهده شده است. برای پیشگیری از این عارضه توصیه میشود چهل و هشت ساعت قبل از مواجه با مشترک مورد نظر، یک نوبت رساله ایی در باب چشم پوشی از لذایذ دنیوی تناول گردد.

بر اساس تحقیقات بعضی از آدمها همانند کاپوچینو ظاهر زیبایی دارند اما با گذشت زمان و اندکی هم خوردن تنها به اندازه یک سوم فنجان حرفی برای گفتن دارند.( اصطلاح طبل توخالی در مورد این دسته از آدمها صدق میکند) کافئین موجود در اینگونه آدمها ارزش  اندازه گیری ندارد.

 در عوض کافئین موجود در بعضی از انسانها بقدری آرامش بخش است که هر لحظه به وجود آنها نیاز داریم این دسته همانند چای زلال و شفاف هستند و شما تا آخرعمر از حضور آنها لدت میبرید . 

 

 

پ.ن :

بعضی رابطه ها بعضی رفاقت ها به قدمت نخستین قهوه خانه در قسطنطنیه میرسند ، ارزشمند هستند و

مثل قهوه ترک ، غلیظ و خوش طعم و دلچسب . زندگی بدون آنها مثل فنجون خالی از قهوه می مونه.