درباره من
مرا از دریا گرفتند.عمرم به این روزگار بود
ادامه...
روزانهها
همهپیوندها
- حرفهای کودکی
- دکتر سیاوش کاویان
- ضلع آخر
- طنز نوشته
- صبح روز بعد
- شاه امفاکتوس ۳
- یادداشتهای یک عکاس
- رنگهای رفته دنیا
- حیاط خانه ما
- کافه گپ
- سرزمین سینما
- مریم گلی
- پوتشکا
- تنگ بی ماهی
- سرکوچه
- جایزه ادبی
- مونا برزویی
- هشتاد
- لیلا کردبچه
- دغدغه های یک منتقد
- ناتور
- فراتر از بودن
- مکتوب
- از زندگی
- خاطرات یک عاقد
- توکای مقدس
- توهم های من
- ماه هرمزگان
- بازمانده روز
- پزشک زندان
- دوربین نت
- آیکافی
- صاحب بساطات عدیده
- خاطرات یک پزشک
- یک پزشک
- کافه کافکا
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همه- تهران، خداحافظ
- خوابهای رنگی
- دسته گل...
- آب ژاول
- تمساح در کانال گل نبی
- برگشتم ....اون هم با یک شروع تازه!
- چارلز بوکوفسکی
- آشفته بازاریست این مملکت.....
- همه همکاران من
- استارباکس کافی
- ربنا
- جنس چینی
- قصه یک خودکشی
- دلواپسی
- مرگ بازی
- به بهانه تولد آل پاچینو
- Like
- چند هایکو / فرشته پناهی
- عنوان نداره!
- نوروز مبارک
بایگانی
- مهر 1391 1
- شهریور 1391 1
- مرداد 1391 1
- تیر 1391 3
- آبان 1390 1
- مهر 1389 1
- شهریور 1389 2
- مرداد 1389 1
- تیر 1389 1
- خرداد 1389 1
- اردیبهشت 1389 3
- فروردین 1389 3
- اسفند 1388 4
- بهمن 1388 2
- دی 1388 3
- آذر 1388 1
- آبان 1388 1
- مهر 1388 3
- شهریور 1388 1
- مرداد 1388 1
- اردیبهشت 1388 1
- فروردین 1388 1
- اسفند 1387 3
- بهمن 1387 2
- دی 1387 3
- آذر 1387 1
- آبان 1387 1
- مهر 1387 4
- شهریور 1387 4
- مرداد 1387 2
- تیر 1387 5
- خرداد 1387 1
- اردیبهشت 1387 4
- فروردین 1387 4
- اسفند 1386 2
- بهمن 1386 3
- آذر 1386 1
- آبان 1386 3
- مهر 1386 3
- شهریور 1386 2
- مرداد 1386 2
- تیر 1386 6
- خرداد 1386 5
- اردیبهشت 1386 4
- فروردین 1386 4
- اسفند 1385 1
- بهمن 1385 2
- دی 1385 3
- مهر 1385 2
- شهریور 1385 3
- مرداد 1385 1
- تیر 1385 4
- خرداد 1385 1
- اردیبهشت 1385 1
- فروردین 1385 2
- اسفند 1384 5
- بهمن 1384 4
- آبان 1384 1
آمار : 301751 بازدید
Powered by Blogsky
ربنا
بوی نون تافتون، نزدیک غروب توی محل. آش نذری همسایه و پخش دعای ربنا از تلویزیونی که آن زمان تنها دو کانال داشت.....نوستالژی خوب دوران کودکی من.
پ.ن :با حذف دعای ربنا از شبکه های تلویزیون،سریال ماه رمضان ،بدون تیتراژ پایانی، ناتمام مانده است.
شازده خانوم
شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:01 ب.ظ
آره واقعا...
اصلا ماه رمضون بدون ربنا مث آش بدون کشک میمونه . مث سالاد الویه بدون سس ...
سلام
جدا که دلم واسه شنیدن صدای ربنای استاد خیلی تنگ شده.......
گرسنگی ...بوی بد دهان..آدمهای بی حس حالی که خودشونم نمیفهمن چرا باید اینطوری باشن..تلویزیونی که حتی اگه ۱۰۰۰ تا کانال هم داشته باشه باز از جهالت این مردمان نمی کاهه.....اینم نوستالژی دیروز و امروز و شایدم فردای من...
:(
سلام
سلام
خوبی ؟؟؟؟؟؟؟؟ مرسی زیبا بود من که لذت بردم شازده خانوم
با یه عکس تازه بروزمhttp://photoahoora.blogsky.com/category/cat-3/
افطاری های مدرسه!...یادش بخیر
کاش دنیا ی ما ادمها بزرگی در ان نداشت وهرگذ تقیری در این دنیا پیدا نمی شد
عادت میکنیم
مثل همیشه
سلام
یه جور آموزش غیرمستقیم می شه محسوبش کرد. باید یواش یواش عادت کنیم که به هر صدایی خوش کنیم. مثل این روزا که شبکه دو اذانای حرفه ای پخش می کنه
حسی مبهم به من دادید با متن کوتاه و تاثیرگذارتان. خوب که نگاهش میکنم، حسی ست که زیاد خوب بنظر نمیرسد.
لطفا برای دل گرفته ام پنجره ای بساز...
سلام، همان بهتر که صدا و آهنگ آقای شجریان از صدا و سیمای جمهوری ولایت فقیه شنیده نشود.
درود بر شما
آخرین مهلت ارسال کاریکلماتور برای شرکت در مسابقه اختصاصی امروز است.
http://khavaran.ir/index.asp?pg=1&iid=31
سلام خوبی اینو قبلا خونده بودم ...
بروزم به عکس تازه
و این نیز بگذرد....
به روزم.
تنبل خانومی!! کجایی؟
درسفر.........البته کمی هم مغزم از کار افتاده این روزهاکه تازگی نداره
به روز هستم
سلام شازده !
از طریق وبلاگ یکی از دوستام با وبلاگتون آشنا شدم. خیلی مطالب قشنگی دارید. من لینکتون کردم :
http://1dastkhat.mihanblog.com/extrapage/links/
شما هم مطالب وبلاگ منو بخونید اگر خوشتون اومد منو با اسم یک دست خط لینک کنید.
ممنون
درود
دوست عزیز من در وبلاگم درباره ازدواج در دین زرتشت و اتهام بی اساس به این دین نوشتم لطفا" اگر مایل هستید آن مطالب را بخوانید و دیدگاهتان را بیان کنید.
با تشکر از شما[گل]
وقتی خبر حذف این دعا رو شنیدم این جمله از شیخ اجل سعدی به ذهنم رسید :
سنگ بد گوهر اگر کاسه زرین بشکست
قیمت سنگ نیافزاید و زر کم نشود
سلام شازده خانوم منو یادت میاد؟ اتفاقی لینکتو توی وبلاگ یکی از بچه ها دیدم خوشحالم که هنوز وبلاگت برقراره ماها که همه رفتیم!!
تو دلت نگی حالا چه وقته این نظر هس ... خب اولش همه ی همکارای من رو خوندم ...دیدم عجب طعمی داره .... ساده و زیبا ...بعدش دلم ویار خوندن استارباکس کافی رو کرد ... گرچه معنیشو نمیدونستم ولی شروعش طوری بود که حس کردم منم به همین درد مبتلام ...شکلک بهزاد خجل ... بعدش دیدم بببببببببه به ...این دیووونه در مورد ربنا هم نوشته که ... خوندمش ... رررررررررفتم پا سفره مادربزرگم ...غروبا ی ماه رمضون .... حیاط آب پاشی شده .... ربنای استاد ... بوی خاک و چای و سبزی خوردن .... گفتم یه تشکر بکنم که یه رختی توی دلمون شستی و چنگی زدی و حالمون رو تازه کردی ... دست مریزاد