مرگ بازی


همیشه از جایی شروع می شود که انتظارش را نداری.

یک مرتبه به خودت می آیی و می بینی وسط خاطره ای افتاده ای که تمام روزهای گذشته خواسته ای فراموشش کنی.

هرچه با خودت تکرار می کنی که همه چیز تمام شده و دلیلی برای یاد آوردنش وجود ندارد، باز یک روز با بهانه ای حتی کوچک، خودش را از گوشه ذهنت بیرون می کشد و هجوم می آورد به گذر دقیقه های آن روزت.

مرگ بازی/ پدرام رضایی زاده/ نشر چشمه.

نظرات 4 + ارسال نظر
درنین. پنج‌شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:02 ق.ظ http://manhamandornin.persianblog.ir

سلام

بهترین ها

اطیلا شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:53 ق.ظ http://atilabahari.persianblog.ir/

این بازی لذت بخش میشه وقتی وسط خاطره ای باشی که دوست داشتی به یاد بیاوری و فراموشش کرده بودی..

سهراب شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 ق.ظ

به طرز عجیبی وصف حال ثانیه های منه...جالب بود.

خلیل پنج‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:33 ق.ظ http://hafezehtarikhi.blogspot.com

سلام، به این حس می گویند" کنه"

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد