سکانس اول: میدان آرژانتین-ساعت 5:30
ترافیک آهسته و پیوسته - صف طولانی منتظران تاکسی و اتوبوس –رانندگان و آوای دربست
- تا شریعتی ؟
-6000 تومن.
سکانس دوم :تهران -ساعت 7
خط مقدم جنگ با دشمن فرضی- سنگر گیری پشت یک ماشین قراضه - بوی باروت و گوگرد- انفجار –ماشین آتش نشانی- گارد ویژه و .....
سکانس آخر:
ارسال یک sms – ساعت 9
ببخشید بد موقع مزاحم شدم-میخواستم ببینم شما نیم کیلو اورانیوم غنی شده سراغ نداری؟ برای شب چهارشنبه سوری !!!
سلام دوست عزیز ویلاگ با حالی داری اگه مایل به تبادل لینک یا لو گو هستی پیغام بذار
با تشکر
ناباوری ناشی از زنده موندن و نجات از میدون جنگ هنوز در تکتک سلولهای بدنم موج میزنه!
سلام.
واقعا همیشه در عجب طرز نوشتنت هستم
برای من که خیلی جذابن و تا کامل نخونمش
نمیتونم برم.
مثل همیشه موفق باشی.
عیدت مبارک عزیز!!!!!!!!!!!!
همیشه شاد باشی
سلام شازده خانوم . خوبی؟ همسر مربوطه خوبن؟ سال خوبی داشته باشین .
باورکن زیاد میام اینجا ولی خب کامنتم نمیاد . من از تکراری نوشتن بدم میاد . حالا میخواد وبلاگ خودم باشه یا یک نظر تکراری جای دیگه .
چه خوشحال شدم که دیدم اهل شعر هم هستی . به وبلاگ من سر بزن که غیر از این ٬ حداقل یک اشتراک جالب دیگه هم ببینی .
دو سه سال دیگه با بمبهای اتمی مینیاتوری چهارشنبه سوری رو جشن می گیریم فقط خدا کنه با باستر بانک جوابمون رو ندهند!!! خوش باشی
سلام.خوبی شازده خانوم
متنه قشنگی بود.
عجب فیلمی بوده پس!
سلام
وبلاگ جالب داری به من هم سر بزن نظر ت درباره لینک دادن چیه
شازده جون ما که از خونه نرفتیم بیرون راحت و اسوده اما با هر صدایی صد متر میپریدیم.سال نو مبارک.خونه تکونی تمام شد .میرم مسافرت و حتمن میبینمت بعد از تعطیلی .
شازده خانم گرامی
از محبت شما ممنونم و برای شما سال خوبی آرزو دارم. به از پار. :)
با عرض احترام و ارادت
عید شما هم!